من خیلی چیزها داشتم که به خاطرش خدا را شاکر بودم،
اما خیلی چیزها هم نداشتم.
من خیلی دیر به حرف افتادم و زبان حرف زدن نداشتم،
من خیلی منزوی بودم و در مدرسه، دوست زیادی نداشتم،
من زود به زود  عاشق می شدم و جرات اعتراف نداشتم،
من خیلی دلم برای خیلی ها می سوخت ولی جرات انجام کاری برایشان  نداشتم،
من از خیلی ها می رنجیدم اما جرات پاسخگویی نداشتم،
و مهم تر از همه، من خیلی خیال پردازی میکردم اما جرات عمل نداشتم !.

پدرم در آغاز جوانی، در فرانسه سینما خوانده بود.
هر چند بعدها، خانواده مجبورش کرده بودند درس اقتصاد بخواند اما کتابها و عکسهای خوبی داشت و مهم تر از همه، خیلی فیلم می دید؛ و من، پنهانی، عکسها و کتابهایش را کش میرفتم و ساعتها در اتاقم کتابها را ورق میزدم.
زبان کتاب را بلد نبودم اما عکسهای فیلمها؛ پرنده های زیادی را در سرم پرواز میداد.
و گاهی از سوراخ کلید در اتاقم، فیلمهایی را هم که تماشا میکرد، میدیدم !
من و سینما، پنهانی، عاشق هم شدیم!

کم کم  سینما،
دوستم شد،
و حالا همه چیز داشتم.

دیگر مهم نبود که  دیر به حرف افتادم، دوستی نداشتم و گاهی احساس تنهایی میکردم؛
مهم این بود که با سینما و نوشتن برای سینما، جرات کردم رویاهای خود را باور کنم و به آنها که دوستشان دارم پیامم را برسانم.
و  مهم همین است

وقتی شروع کنی رویاهایت را باور کنی؛
می توانی جای همه حرف بزنی، احساسشان کنی و دوستشان داشته باشی
و اگر میتوانی، کاری برایشان انجام دهی !.

ما همه سینما را دوست داریم، چون تجسم رویاها و خیالپردازی های ماست
از کودکی تاکنون.

انسان بدون سینما؛ بی شک انسانی بی رویاست

روز سینما بر همه ی دوستدارانش مبارک!


چیستا یثربی



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تراریوم در شرق تهران(فرجام گیفت) - •*NAWOONAK*• - نیشابور آموزشگاه حسابداری و کامپیوتر و بورس Brandon virtualizor lifetime license Hector CADEAU Flowers | Custom CADEAU | Cadeauandco مدیریت دوره های آموزشی معلمان فیلتر شنی جهت استخر شنا signcompanyseoshiraz4.parsablog.com